خدایا چنان کن سرانجام کار … تو خشنود باشی و ما رستگار


ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!




ﺍﺯﮐﻮﺩﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪﭼﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ؟ ﮔﻔﺖ ﺍﺯﺣﻤﺎﻗﺖ

ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺗﮑﻪ ﻧﺎﻧﻲ ﺩﺭﻣﻲ ﺁﻭﺭﻡ ﺍﻳﻨﻬﺎﺍﺯﻣﻨﻲ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻣﺮﻭﺯ

ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻓﺮﺩﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ!


هرگز شادی آدمها را از میزان خنده هایشان نسنجید

هرگز تنهایی آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نکنید

هرگز تحمل آدمها را از میزان ایستادگی شان تخمین نزنید

هرگز...

مزخرفیجات


ماهیه فکر میکرد اگه تور بندازن دور سرش میشه عروس ماهیها.شاه ماهی میشه همسرش.ماهی نمیدونست اگه تور بندازن دور سرش نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش!

مزخرفیجات

یـه جـآیی به بـعد دیگه ، نه دَست‌ پــآ میزنی


نه بــآل بـــآل میـ‍زنی


نه دل دل مـیکـنی


نه داد و بیداد میـکـنی


نه گــریه میـکنی


...

نه سـرت میزنی به دیوار

نه مـشـتت میکوبی به دیوار

از یه جایی به بـَعد فـَقط سکوت میکنی سکوت !

ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻦ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻭﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺁﺩﻡ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯿﻤﻮﻧﻦ !!
ﮐﻤﺎﻝ ﺗﺸﮑﺮ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯾﻢ |:

خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

مادرم

مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛

زیرا به پایش؛

من را بسته بود؛

پدرم را؛

و همه ی زندگیش را ...

مادرم

مادرم، پیامبری بود، با زنبیلی پر از معجزه؛

یادم نمی رود، در اوّلین سوزِ زمستانی؛

النگویش را، به بخاری تبدیل کرد ...!