ﺍﺯﮐﻮﺩﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪﭼﻪ ﻣﻴﮑﻨﻲ؟ ﮔﻔﺖ ﺍﺯﺣﻤﺎﻗﺖ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺗﮑﻪ ﻧﺎﻧﻲ ﺩﺭﻣﻲ ﺁﻭﺭﻡ ﺍﻳﻨﻬﺎﺍﺯﻣﻨﻲ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻓﺮﺩﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ!
هرگز شادی آدمها را از میزان خنده هایشان نسنجید
هرگز تنهایی آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نکنید
هرگز تحمل آدمها را از میزان ایستادگی شان تخمین نزنید
هرگز...
ماهیه فکر میکرد اگه تور بندازن دور سرش میشه عروس ماهیها.شاه ماهی میشه همسرش.ماهی نمیدونست اگه تور بندازن دور سرش نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش!
یـه جـآیی به بـعد دیگه ، نه دَست پــآ میزنی
نه بــآل بـــآل میـزنی
نه دل دل مـیکـنی
نه داد و بیداد میـکـنی
نه گــریه میـکنی
...
نه سـرت میزنی به دیوار
نه مـشـتت میکوبی به دیوار
از یه جایی به بـَعد فـَقط سکوت میکنی سکوت !
مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛
زیرا به پایش؛
من را بسته بود؛
پدرم را؛
و همه ی زندگیش را ...
مادرم، پیامبری بود، با زنبیلی پر از معجزه؛
یادم نمی رود، در اوّلین سوزِ زمستانی؛
النگویش را، به بخاری تبدیل کرد ...!